عراقی خوشا'>خوشا'>خوشا
دردی که
درمانش تو
باشی'>باشی خوشا
راهی که
پایانش تو باشی خوشا
چشمی که رخسار تو
بیندخوشا ملکی که سلطانش تو باشی خوشا آن دل که دلدارش تو گردی خوشا جانی که جانانش تو باشی خوشی و خرمی و کامرانی کسی دارد که خواهانش تو باشی چه خوش باشد دل امیدواری که امید دل و جانش تو باشی همه شادی و عشرت باشد، ای دوستدر آن خانه که مهمانش تو باشی گل و گلزار خوش آید کسی را که گلزار و گلستانش تو باشی چه باک آید ز کس؟ آن را که او را نگهدار و نگهبانش تو باشی مپرس از کفر و ایمان بیدلی را که هم کفر و هم ایمانش تو باشیمشو پنهان از آن عاشق که پیوستهمه پیدا و پنهانش تو باشی برای آن به ترک جان بگوید دل بیچاره، تا جانش تو باشیعراقی طالب درد است دایم به بوی آنکه درمانش تو باشی + نوشته شده در سه شنبه دوم اسفند ۱۴۰۱ ساعت ۷:۵۳ ب.ظ توسط عذرا مجیبی | وبلاگ شخصی عذرا مجیبی...
ما را در سایت وبلاگ شخصی عذرا مجیبی دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : aozra-mojibi7 بازدید : 82 تاريخ : پنجشنبه 4 اسفند 1401 ساعت: 14:21